۱۳۸۸ خرداد ۲۵, دوشنبه

اکنون ، من . . .

من
اکنون
با جرعه ای شهوت ناک از هستی ام
اینجا با قلم و کاغذی حرف می زنم که مرا می فهمد یا . . .
من
اکنون
بودنی نا تمام و شدنی بی رمق
مانده ام در میان دو وسوسه ی غریب
میان دو راه که به بیراهه بودن هردوشان ایمان دارم
میان مرگ و زندگی
میان بودن و ماندن
خدا و شیطان . . .
آری
سخت ترین انتخاب من
انتخاب بودنم بود و هست
و نیز بدترین انتخابم
هرچه بودم و هستم و هرجه باید باشم
جز لحظه ای میان پلک زدن او نیست . . .